پیچیدگی درونی به مثابه یک هزارتو(maze) ، با حرکت در امتداد آن لایه های بیشتری از آن نمایان شده و فضاهای متفاوتی را سازماندهی می کند.
در تقابل و برهم کنش هزارتو به عنوان لایه ی سازماندهی درونی پروژه و ماسک به عنوان ماهیت اجتماعی آن، پروژه شکل می گیرد.
هر کجا ماسک تحت تاثیر هزارتو قرار می گیرد، بستری برای کاربری های درونی فراهم می شود و فضاهای خالی آن، به وید (Void) های پروژه ( اعم از درونی و بیرونی ) و حیاط های خصوصی تبدیل می شوند تا ساختمان علی رغم صلبیت و محرمیت از بیرون، از درون بسیار سیال و شفاف باشد.
ویلای سروستان2 با مساحتی حدود 600 مترمربع در شمال ایران، در شهرک سروستان واقع در استان مازندران قرار دارد.
پروژه ویلای مسکونی سروستان2 در شکاف بین درون و بیرون اتفاق می افتد. جریانی نامرئی که در جامعه ما در مرز بین فرهنگ زیست عمومی و زیست درونی مسئله ای پر رنگ تر و حیاتی تر از فرهنگ جهانی می باشد.
آنچه در درون اتفاق می افتد تناقضی آشکار با زیست اجتماعی ما دارد. این تضاد به واسطه ی یک فیلتر مرئی و نامرئی سانسور می شود تا در فرهنگ متعارف و سیمای شهری یکپارچه و سامان یافته، بگنجد.
این پارادوکس مسئله ما در این پروژه می باشد. جریان پیچیده ی درونی توسط یک لایه ی ماسک که تجسمی اولیه از خانه در حافظه ی بصری عمومی است، پوشانده شده است. لایه ای سنگین، استوار و صلب که هیچ روزنه ای به اتفاقات درون ندارد و هر آنچه در درون اتفاق می افتد از دید عمومی محفوظ است.
مدیر طرح : مازیار دولت آبادی
طراح ارشد : دنیز ابراهیمی آذر
طراح مسئول : پری پورمقدم
طراح سه بعدی و رندرینگ : دنیا یوسفی
ترسیمات : کیمیا ماهرو, حدیث کریمی
طراحی جزییات: نرگس قدیانی
مدیر طرح : مازیار دولت آبادی
طراح ارشد : دنیز ابراهیمی آذر
طراح مسئول : پری پورمقدم
طراح سه بعدی و رندرینگ : دنیا یوسفی
ترسیمات : کیمیا ماهرو, حدیث کریمی
طراحی جزییات: نرگس قدیانی
ویلای سروستان2 با مساحتی حدود 600 مترمربع در شمال ایران، در شهرک سروستان واقع در استان مازندران قرار دارد.
پروژه ویلای مسکونی سروستان2 در شکاف بین درون و بیرون اتفاق می افتد. جریانی نامرئی که در جامعه ما در مرز بین فرهنگ زیست عمومی و زیست درونی مسئله ای پر رنگ تر و حیاتی تر از فرهنگ جهانی می باشد.
آنچه در درون اتفاق می افتد تناقضی آشکار با زیست اجتماعی ما دارد. این تضاد به واسطه ی یک فیلتر مرئی و نامرئی سانسور می شود تا در فرهنگ متعارف و سیمای شهری یکپارچه و سامان یافته، بگنجد.
این پارادوکس مسئله ما در این پروژه می باشد. جریان پیچیده ی درونی توسط یک لایه ی ماسک که تجسمی اولیه از خانه در حافظه ی بصری عمومی است، پوشانده شده است. لایه ای سنگین، استوار و صلب که هیچ روزنه ای به اتفاقات درون ندارد و هر آنچه در درون اتفاق می افتد از دید عمومی محفوظ است.
پیچیدگی درونی به مثابه یک هزارتو(maze) ، با حرکت در امتداد آن لایه های بیشتری از آن نمایان شده و فضاهای متفاوتی را سازماندهی می کند.
در تقابل و برهم کنش هزارتو به عنوان لایه ی سازماندهی درونی پروژه و ماسک به عنوان ماهیت اجتماعی آن، پروژه شکل می گیرد.
هر کجا ماسک تحت تاثیر هزارتو قرار می گیرد، بستری برای کاربری های درونی فراهم می شود و فضاهای خالی آن، به وید (Void) های پروژه ( اعم از درونی و بیرونی ) و حیاط های خصوصی تبدیل می شوند تا ساختمان علی رغم صلبیت و محرمیت از بیرون، از درون بسیار سیال و شفاف باشد.